الناالنا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات دخترم النا

همه زندگی من.....النای من

33 ماهگیت مبارک گل ناز من..... نفسم ، عشقم ، امیدم روزهاست تو فکر نوشتن واست ام اما یه همت می خواست که دست به کار شم و بسمه الله... دلم نمیاد بین ثبت این روزهای قشنگ فاصله باشه ببخش منو نازنین مادر ولی چه کنیم که شدیدا شیطون شدی و باید خیلی مواظبت باشم،هنوز شدیدا گیر بابایی هستی،و انواع اسمها رو واسش استفاده میکنی،بابا...بابایی...باباجون...بابا سعید...عسیسسسم... تو حرف زدنت پیشرفت کردی،هر چند دیر حرف اومدی ولی خوب ازت راضیم،تموم رنگها رو میشناسی،کلمات رو از  رو نوشته میخونی،..... فدای دختر باهوشم..... زندگی با تو شیرین ترین زندگیست.... چه خوب است مادری برای تو ، خستگی برای تو ، نفس کشید...
7 بهمن 1393
1